یه بنده خدایی ( محمد سلطانی ) داشت حکم بازی میکرد شریکش حاکم بود . ورقارو قاطی کرد داد دشمن بر زد داد شریکش حکم کرد بعد دستاشو نگاه کرد ماتو مبهوت موند گفت اینا چرا دست منه .!!!!!!!!!!!! ( این داستان کاملا واقعی است )
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
علوم دام و طیور
91 و آدرس
daltonha91.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.