علوم دام و طیور 91
 
 

 

فكر ميكنين پسرا و دخترا چه جوري نيمرو درست ميكنن؟
دخترها:
1- توي ماهيتابه روغن ميريزن
2- اجاق گاز زير ماهيتابه رو روشن ميكنن
3- تخم مرغها رو ميشكنن و همراه نمك توي ماهيتابه ميريزن

4- چند دقيقه بعد نيمروي آماده رو نوش جان ميكنن

پسرها:
1- توي كابينتهاي بالايي آشپزخونه دنبال ماهيتابه ميگردن

2- توي كابينتهاي پاييني دنبال ماهيتابه ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن
3- ماهيتابه رو روي اجاق گاز ميذارن
4- توي ماهيتابه روغن ميريزن
5- توي يخچال دنبال تخم مرغ ميگردن
6- يه دونه تخم مرغ پيدا ميكنن
7- چند تا فحش ميدن
8- دنبال كبريت ميگردن
9- با فندك اجاق گاز رو روشن ميكنن و بوي سركه همراه دود آشپزخونه رو بر ميداره
10- ماهيتابه رو ميشورن (بگو چرا روغنش بوي ترشي ميداد!)
11- ماهيتابه رو روي اجاق گاز ميذارن و توش روغن واقعي ميريزن
12- تخم مرغي كه از روي كابينت سر خورده و كف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاك ميكنن
13- چند تا فحش ميدن و لباس ميپوشن
14- ميرن سراغ بقالي سر كوچه و 20 تا تخم مرغ ميخرن و برميگردن
15- تلويزيون رو روشن ميكنن و صداش رو بلند ميكنن
16- روغن سوخته رو ميريزن توي سطل و دوباره روغن توي ماهيتابه ميريزن
17- تخم مرغها رو ميشكنن و توي ماهيتابه ميريزن
18- دنبال نمكدون ميگردن
19- نمكدون خالي رو پيدا ميكنن و چند تا فحش ميدن
20- دنبال كيسهء نمك ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن
21- نمكدون رو پر از نمك ميكنن
22- صداي گزارشگر فوتبال رو ميشنون و ميدون جلوي تلويزيون
23- نمكدون رو روي ميز ميذارن و محو تماشاي فوتبال ميشن
24- بوي سوختگي رو استشمام ميكنن و ميدون توي آشپزخونه
25- چند تا فحش ميدن و تخم مرغهاي سوخته رو توي سطل ميريزن
26- توي ماهيتابه روغن و تخم مرغ ميريزن
27- با چنگال فلزي تخم مرغها رو هم ميزنن
28- صداي گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال ميشنون و ميدون جلوي تلويزيون
29- سريع برميگردن توي آشپزخونه
30- تخم مرغهايي كه با ذرات تفلون كنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توي سطل ميريزن
31- ماهيتابه رو ميندازن توي سينك
32- دنبال ظرفهاي مسي ميگردن
33- قابلمهء مسي رو روي اجاق گاز ميذارن و توش روغن و تخم مرغ ميريزن
34- چند دقيقه به تخم مرغها زل ميزنن
35- ياد نمك ميفتن و ميرن نمكدون رو از كنار تلويزيون برميدارن
36- چند ثانيه فوتبال تماشا ميكنن
37- ياد غذا ميفتن و ميدون توي آشپزخونه
38- روي باقيماندهء تخم مرغي كه كف آشپزخونه پهن شده بود ليز ميخورن
39- چند تا فحش ميدن و بلند ميشن
40- نمكدون شكسته رو توي سطل ميندازن
41- قابلمه رو برميدارن و بلافاصله ولش ميكنن
42- چند تا فحش ميدن و انگشتهاشون كه سوخته رو زير آب ميگيرن
43- با يه پارچهء تنظيف قابلمه رو برميدارن
44- پارچه رو كه توسط شعله آتيش گرفته زير پاشون خاموش ميكنن
45- نيمروي آماده رو جلوي تلويزيون ميخورن و چند تا فحش ميدن

 



ارسال شده در تاریخ : شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 21:44 :: توسط : farshad


ارسال شده در تاریخ : جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 23:23 :: توسط : farshad


ارسال شده در تاریخ : جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 23:12 :: توسط : farshad

نیروی انسان چند برابر یک سلول است؟
_______________________________
طناب‌کشی شاید یکی از قدیمی‌ترین مسابقه‌ها در جهان باشد، مسابقه‌ای که در سطح سلولی نیز اجرا شده و سلول‌ها از آن برای تقسیم شدن استفاده می‌کنند؛ فرایندی که سلول در آن دوبرابر همیشه نیرو مصرف می‌کند.

به گزارش نیوساینتیست، اکنون محققان میزان نیرویی که در هنگام رخ دادن فرایندی مشابه طناب‌کشی در آمیب‌ها صرف می‌شود را برآورد کرده‌اند.

محققان دانشگاه توکیو در ژاپن بر روی آنچه در هنگام تقسیم نوعی از آمیب‌ها به نام دی...
کتیوستلیوم رخ می‌دهد،‌ نوعی کپک که طی دوره‌های تکامل به ندرت دچار تغییر شده است، مطالعه کردند. این آمیب‌ها برای ایجاد کشش بر روی سطح از پاهای کوچکی استفاده می‌کنند.

این محققان یک جفت از آمیب‌ها را بر روی سطحی قابل انعطاف متشکل از دانه های فلورسنت قرار دادند و از تکنیک ریزسنجی نیروی کشش برای محاسبه چگونگی تغییر شکل الگوی دانه‌ها استفاده کردند،‌ یعنی هرچه تغییر شکل بیشتر می شد، نشان‌دهنده افزایش قدرت کشش بود.

این آمیب‌ها معمولا نیرویی برابر 10 نانووات را در هنگام حرکت وارد می‌کنند، اما محققان دریافتند در هنگام تقسیم سلولی این نیرو دوبرابر می‌شود،‌این از آن جهت رخ می‌دهد که سلول از پاهایش برای کشیدن خود به جهت مخالف استفاده می‌کند،‌درست مانند زمانی که انسانها در حال انجام بازی طناب‌کشی هستند.

البته این نیرو 100 میلیارد بار کمتر از نیرویی است که انسان در هنگام طناب‌کشی وارد می‌کند.



ارسال شده در تاریخ : جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 13:56 :: توسط : arezou iranzad

سه تا از بهترین خوابیدن های دنیا
.
.
.
.
.
.
1) خوابیدن روی پای مامان وقتی کلی خسته ای.
2) خوابیدن رو شونه عشقت وقتی کلی تنهایی.
3)خوابیدن با چشمهای باز وقتی استاد داره درس میده :-))))



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 21:20 :: توسط : farshad

به سلامتی مادر که وقتی بی اعصاب بازی در میاری میگه اشکال نداره و سکوت میکنه!!
به سلامتی پدر که وقتی بی اعصاب بازی در میاری با لگد میاد تو شکمت ! که بفهمی از تو بی اعصابتر هم هست ..!!! :)))



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 20:51 :: توسط : farshad

آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد

هیچ نشانه خاصی!

فقط با هر صدایی برمیگردد . . .



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 20:28 :: توسط : farshad

یخچال اتاق ما تو خوابگاه شهره عام و خاص شده یه روز تو اتاق نشته بودم  گفتم برم سر یخچال ببینم چه خبره درو باز کردم دیدم یه پشه در حالی که فحش میداد از یخچال خارج شد.



ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 20:2 :: توسط : farshad

زرنگ تر از اصفهانی ها

چند شب پیش در میان مریض ها منشی ام وارد شد گفت یک آقایی که ماهی بزرگی در دست دارد آمده است و می خواهد شما را ملاقات کند.

یک مرد میانسال با یک لهجه غلیظ وارد شد و در حالی که یک ماهی حدودا ده کیلویی دریک کیسه نایلون بزرگ در دستش بود و شروع کرد به تشکر کردن که من عموی فلان کس هستم و شما جان او را نجات دادی و خلاصه این ماهی تحفه ناقابلی است و ...
هر چه فکر کردم "فلان کس" را به یاد نیاوردم ولی ماهی را گرفتم و از او تشکر کردم.
شب ماهی را به خانه بردم و زنم شروع به غرغر کرد که من ماهی پاک نمی کنم ! خودم تا نصف شب نشستم و ماهی را تمیز کردم و قطعه قطعه نموده و در فریزر گذاشتم.
فردا عصر وارد مطب که شدم دیدم همان مرد ایستاده است و بسیار مضطرب است.
تا مرا دید به طرفم دوید و گفت آقای دکتر دستم به دامنت...ماهی را پس بده...من باید این ماهی را به فلان دکتر بدهم اشتباهی به شما دادم...چرا شما به من نگفتی که آن دکتر نیستی و برادرزاده مرا نمی شناسی؟
من که در سالن و جلوی سایر بیماران یکه خورده بودم با دستپاچگی گفتم که ماهی ات الآن در فریزر خانه ماست.
او هم با ناراحتی گفت: پس پولش را بدهید تا برای دکترش یک ماهی دیگر بخرم.
و من با شرمساری هفتاد هزار تومان به او پرداختم.
چند روز بعد متوجه شدم که ماجرای مشابهی برای تعدادی از همکارانم رخ داده است و ظاهرا آن مرد یک وانت ماهی به اصفهان آورده و به پزشکان اصفهانی انداخته است!



ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:اصفهااااااني, :: 19:40 :: توسط : arezou iranzad

شخصي ميگفت:من سي سال دارم_بزرگي به او خرده گرفت وگفت:نبايد بگويي سي سال دارم.بايد بگويي آن سي سال را ديگر ندارم"راستي شما به جاي سالهايي كه ديگر نداريد چه داريد؟؟؟

عمرشما زمان شماست"به بطالت هدرش ندهيد_(فلورانس نايتينگل)



ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 10:13 :: توسط : faramarz ahmadi
درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علوم دام و طیور 91 و آدرس daltonha91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 60
بازدید کل : 8744
تعداد مطالب : 86
تعداد نظرات : 51
تعداد آنلاین : 1